ما در این مقاله به لغات تخصصی انگلیسی مربوط به سیاست میپردازیم . شما عزیزان میتوانید با کمک و مطالعه ی زیر به راحتی در بحث های سیاسی به زبان انگلیسی صحبت کنید.
شما عزیزان میتوانید با کمک لغات و اصطلاحات ارائه شده در ادامه ی این مقاله، مقالات در خصوص علوم سیاسی را هم ترجمه کنید و هم خودتان بنویسید .
لغات تخصصی انگلیسی مربوط به سیاست
Politics : سیاست
The politics of Apple corporation is built upon “higher benefit from fewer (monied) people
سیاست شرکت اَپل برپایهی «سود بیشتر از افرادِ کمتر (و ثروتمندتر)» بناشده است
Parliament : مجلس، پارلمان
Some countries are governed solely by their parliament, while some other countries still have leaders and centralized power
برخی کشورها تنها با مجلسشان حکمرانی میشوند، درحالیکه برخی دیگر کشورها هنوز رهبر و تمرکزقدرت دارند.
Republic : جمهوری
A republic, as opposed to monarchy, runs a country through governors justly elected from its “people
جمهوری، برخلاف پادشاهی، کشور را از طریق حکمرانانی کنترل میکند که عادلانه از میان «مردم» انتخاب شدهاند
Political Party : حزب سیاسی
The United States of America has two major political parties: The Republicans and the Democrats
ایالات متحدهی امریکا دو حزب سیاسیِ اصلی دارد: جمهوری خواهان و دمکراتها.
Election : انتخابات
Iran, like many other republics, has a presidential election every four years
ایران، همانند بسیاری از جمهوری های دیگر، هرچهارسال انتخابات ریاست جمهوری دارد
Governor : فرماندار، حکمران
Senator Bill Richardson was the governor of Mexico in the United States
سناتور بیل ریچاردسون فرماندار ایالت مکزیکو در ایالات متحد بود.
(To Vote) (verb) (رأی دادن )
About twenty-four million people voted for Hassan Rouhani in 1396
قریبِ بیست و چهار میلیون نفر به حسن روحانی در سال 1396 رأی دادند
Coup d’état : کودتا
In a largely violent and bloody coup d’état, a small number of people took hold of the country for one month
در طی کودتایی سخت و خونین، تعداد اندکی از مردم کنترل کشور را برای یک ماه به دست گرفتند.
Abstain : امتناع کردن
Iran has abstained from giving way to the US’s coercive practices
ایران از تن دادن به اعمالِ زورگورانه ی امریکا امتناع کرده است (یا سر باز زده است).
Accommodate : سازش کردن
The US will not accommodate on Iran’s production of nuclear weaponry
امریکا با تولید سلاحهای هستهای توسط ایران سازش نخواهد کرد.
Allocate : (تخصیص دادن (معمولاً در مورد بودجه)
Donald Trump has allocated a higher budget to military activities
دانالد ترامپ بودجهی بیشتری را به فعالیتهای نظامی تخصیص داده است.
لغات انگلیسی مربوط به سیاست
سیاست
politics
رای
the ballot
مجلس
the parliament
کنگره
the congress
حزب (حزب سیاسی)
(the party (political party
سخنگو
the congressman
رئیس جمهور
the president
دموکرات
the democrat
نخست وزیر
the prime minister
انتخابات
the election
از حزب جمهوری خواه
the republican
فرماندار
the governor
مجلس سنا
the senate
مجلس نمایندگان
the house of representatives
سناتور
the senator
پادشاه
the king
آرا
the vote
شهردار
the mayor
10 Article resolution
قطعنامه 10 ماده ای
abductor
آدم ربا
abortive attempt
تلاش نافرجام
abortive coup
کودتای نافرجام
abrogation
لغو
abstain
امتناع کردن
Abuse
سوء استفاده کردن
accommodate
سازش کردن
Address
خطاب کردن
aftermath
زمان بعد از…
Air Field
فرودگاه نظامی
Air Supremacy
سیادت هوایی
air-craft carrier
ناو هواپیما بر
alleged
اظهار نشده
allocate
اختصاص دادن
ally
متحد
annihilate
نابود کردن
appeal
درخواست
approval
مصوبه، تصویب
aquatic
مربوط به آبزیان
Arbitrary detention without trial
بازداشت خودسرانه بدون محاکمه
Arbitration Body
هیات حل اختلاف
archeologist
باستان شناس
armed division
لشکر زرهی
arrest warrant
حکم بازداشت
artillery fire
آتشبار
aspiration and tendencies
آمال و گرایشها
atrocity
قساوت
attaining
دستیابی
authorize
اختیار/مجوز داشتن
balance of trade
تراز تجاری
bar abortion
منع سقط جنین
barrack
سرباز خانه
barrage
رگبار، حمله مداوم
battenian
گردان
beef up
تقویت کردن
bereft
بی بهره بودن
beseige
محاصره کردن
bewilder
مات و مبهوت
bias
طرفداری
bloc
اتحادیه
bomb installation
جاسازی بمب
Boost
تقویت کردن
(Border Conflicts (Clashes
درگیریهای مرزی
border patrols
مرزبانان
bribery
رشوه خواری
brigade
تیپ
brutality
وحشی گری، بی رحمی
budget deficit
کسر بودجه
bypass
نادیده گرفتن
Cabinet Reshuffle
ترمیم کابینه
cadet
دانشجوی دانشگاه افسری
callous
پینه
capital punishment
حکم اعدام
carrot and stick policy
سیاست زور و چماق
catastrophe
فاجعه
catastrophy
فاجعه آمیز
categoricly
تلویحا
centerfuge
گریز از مرکز
chaos
هرج و مرج
chief of staff
رییس ستاد
cicil servants
کارکنان دولت
cite
نقل کردن
civil service
خدمات دولتی
civilian
غیر نظامی
cluster bomb
بمب خوشه ای
coalition
ائتلاف
coalition government
دولت ائتلافی
coincide
متقارن شدن
collective
همگانی
Colonial States
کشورهای وابسته
combat
مقابله کردن
commit
مرتکب شدن
commonality
وجه اشتراک
commute sentence
تخفیف در مجازات/محکومیت
compassionate
علاقه داشتن
compile
تالیف کردن
comply with
مطابق بودن با
comrade
هم قطار
concentration camp
اردوگاه کار اجباری
condemn
محکوم کردن
conservative
محافظه کار
constituent
موسس
constitution
قانون اساسی
contamination
آلودگی
continent
قاره
contingency planning
طرحهای احتمالی
contrast negotiations
مذاکرات متناقص
contribution
کمک، همکاری
corps
قشون
counter attack
ضد حمله
covert
پنهانی
crossfire
آتش متقابلپ
crucial
حیاتی، سرنوشت ساز
Crusade
جنگ صلیبی
culminate
منجر شدن
curricula
برنامه های آموزشی
darmatic changes
تغییرات فاحش
death sentence
حکم اعدام
debate
مذاکره کردن
debris
آوار
debt
قرض، بدهی
deed stricken
مقروض
deem
اعتقاد داشتن
defend
پدافند
delegation
گروه نمایندگان
demining operation
عملیات مین زدایی
denounce
محکوم کردن
department
سازمان، وزارتخانه
deplored forces
نیروهای اعزامی
Deputy Foreign Minister
معاون وزیر امور خارجه
deteriorate
تحلیل رفتن
disarm
خلع سلاح کردن
disorder
بی نظمی
division
لشکر
domestic support
حمایت داخلی
donor
اهدا کننده
double standard policy
سیاست دوجانبه
double taxation
ملیات مضاعف
Dove
رییس جمهور سابق
Down Payment
پیش پرداخت
Dress my wound.
زخم مرا پانسمان کنید.
drought
خشکسالی
duck
اسکله، بار انداز
duties (tolls) and taxes
عوارض و مالیات
economic balance
موازنه اقتصادی
economic gravity
وخامت اوضاع اقتصادی
economic viability
توجیه اقتصادی
effigy
آدمک
egoism
خود محور
election defeat
شکست انتخاباتی
eliminate
از بین بردن
embezzlement
اختلاس
Eminant
ذاتی
Eminent
برجسته
emptiness
پوچی
enforce
به اجرا گذاشتن
enhance
زیاد کردن، بالا بردن
enjoyed by
بهره مند از
entrust
واگذار کردن
envoy
فرستاده
equity
تبرئه کردن
era
دوران
eradicate
برچیدن
erupt
فوران کردن
ethnic
قومی، بومی
Euphrates
فرات
evacuation
تخلیه
executive council
شورای اجرایی
exercise own right
استفاده از حق خود
exercise vigilance
هشیار بودن
exotic
عجیب و غریب
Expediency Council
شورای تشخیص مصلحت
expeditionary
اعزامی
expel
بیرون راندن
express concern
اظهار نگرانی
express satisfaction
اظهار رضایت
extremist
افراط گرا
fabric
پارچه
faction
گروهها یا فرقه های سیاسی
fair trail
محاکمه منصفانه
felling of guilt
احساس گناه
fend for oneself
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
finance mechanism
ساختاره اعتبار مالی
firmly
قاطعانه
foil coup
کودتای نافرجام
forum
تریبون
freedom movement
جنبش آزادی
fringe
گرایش
frustrated
ناکام، ناامید
-fuge
گریز، فرار
fugitive
فراری
Full implementation of resolution
اجرای کامل قطعنامه
fume treatment plant
تصفیه خانه پالایش گاز
futility
بیهودگی، بیچارگی
gap
فاصله
gratitude
قدردانی
grave sin
گناه کبیره
General Persecutor
دادستان مدعی العموم
genocide
نسل کشی
Global Economy
اقتصاد جهانی
good office
مساعدت
government of national reconciliation
حکومت آشتی ملی
grenade
نارنجک
Gross human right violation
نقض شدید حقوق بشر
Hague
دادگاه لاهه
hail
تقدیر کردن
half-brother
برادر ناتنی
hand over
تحویل دادن، واگذار کردن
harbor
پناه دادن
harbor
پناهگاه، پناه دادن
harsh sentence
محکومیت شدید
haven
پناهگاه
HAWK
نوعی بمب
high-ranking
بلند پایه
hinder
جلوگیری کردن، مانع شدن
hit
تحت تاثیر قرار گرفتن
holocaust
همه سوزی، هولوکاست
homicide
قتل نفس
hostage
گروگان
hostile activities
فعالیتهای ددمنشانه
humiliating
تحقیر آمیز
humiliation
آزار و اذیت
illicit
ممنوع، غیر قانونی
Illiteracy Campaign
مبارزه با بی سوادی
illusion
توهم
imminent
فوری
impact
تاثیر منفی
impartial
بی طرف
impeachment
استیضاح
implement
اجرا کردن
impoverished
فقیر
in exile
در تبعید
inauguration ceremony
مراسم افتتاحیه
incorporate
گنجاندن
incursion
حمله ناگهانی، شبیخون
inevitable
اجتناب ناپذیر
infantry division
لشکر پیاده
infiltrate
نفوذ کردن
inflation and recession
تورم و رکود
initiative
اقدام
inner corrosion
خوردگی درونی
institutionalize
برپا ساختن
insurance coverage
حق بیمه
integration
ادغام
Intelligence
اطلاعات
Interim Government
دولت موقت
International Bodies (Circles)
محافل بین المللی
International Monitors
ناظران بین المللی
intrude
مداخله کردن
jeopardize
به خطر انداختن
jubilation
شادمانی بسیار، شعف
Jury Panel
هیات منصفه
justification
توجیه
large scale
گسترده
lay off
اخراج کردن
Left Wing
جناح چپ
life of prisonment
حبس ابد
مطالب پیشنهادی :
مکالمه انگلیسی درباره توانایی های من
+
لیست کتاب های تخصصی زبان انگلیسی
شما عزیزان اگر قصد شرکت در بهترین آموزشگاه زبان در تهران ر را دارید ، آموزشگاه زبان خانی را می توان اولین دپارتمان تخصصی زبان در غرب تهران نامید .
چرا که این آموزشگاه زبان با گرد آوری بهترین متخصصین و تیچر های زبان توانسته رضایت بالای 95 درصد از زبان آموزانی که در این موسسه مشغول به فراگیری زبان هستند را جلب نماید.
آموزش زبان انگلیسی در آموزشگاه زبان خانی ( kls ) توسط اساتید مجرب با تحصیلات مربوطه به روشی کاملا اختصاصی به گونه ای که زبان به شما شبیه زبان مادری اموزش داده می شود .
چرا که یکی از دغدغه های بزرگ زبان آموزان این است که زبان جدید را به صورت native like فرا بگیرند . این بدین معناست که زبان جدید را با لهجه مخصوص آموزش خواهید دید.
در آموزشگاه زبان خانی ، به شما این اطمینان خاطر را خواهیم داد که آموزش زبان جدید به صورت 100 درصد تضمینی می باشد
برای دسترسی به آموزشگاه زبان خانی و شرکت در دوره فشرده زبان جدید میتوانید با شماره تلفن های ذکر شده تماس بگیرید و یا به آدرس ذکر شده مراجعه کنید و یا می توانید درخواست مشاوره تلفنی بدهید تا همکاران ما در اسرع وقت با شما تماس بگیرند و به سوالات شما پاسخگو باشند.
آدرس : منطقه 5 – خیابان آیت الله کاشانی – بین اباذر و مهران – پلاک 59
تلفن تماس :
Abstain یعنی چه ؟
به معنای امتناع کردن است .
Jury Panel یعنی چه ؟
هیات منصفه
محافظه کار به انگلیسی چه میشود ؟
conservative
برچسب ها:رئیس جمهور به انگلیسی سیاست به انگلیسی علوم سیاسی به انگلیسی کلمات تخصصی سیاسی به انگلیسی کلمات تخصصی سیاسی به انگلیسی با ترجمه کلمات تخصصی سیاسی به انگلیسی با معنی کلمات تخصصی علم سیاست به انگلیسی کلمات تخصصی علوم سیاسی لغات انگلیسی مربوط به سیاست لغات انگلیسی مربوط به سیاست به انگلیسی لغات تخصصی علوم سیاسی به انگلیسی